تنها ماندم


آدم تازه می فهمد چقدر تنهاست
وقتی که 3روز تمام در بدر دنبال کسی می گردی که فقط بپرسی :
"من مشکلی برام پیش اومده حالا به نظرت باید چه غلطی کنم ؟"
فقط 5دقیقه همفکری ، فقط همین
فقط 5دقیقه برای کسی که همه ی عمر به دنبال این بوده که گرهی از کار کسی باز کند ، زمان زیادی نیست
شاید اشتباه من در این بود که در دنیای مجازی به دنبال یک آدم حقیقی می گشتم که دستم را بگیرد

پی نوشت :

ممنونم از همه تون ، به خدا بدجوری اعصابم به هم ریخته وگرنه میدونم که توی این روزگار هرکدوم کلی مشغله فکری دارید و من دیگه نباید اذیتتون کنم با نالیدن وقت و بی وقت .

موضوع اینه که من توی محیط کار جدیدم یه اشتباه کوچیک کردم که بعدها خیلی بزرگ شد .
موضوع مربوط به حدود 2هفته پیش هست . خیر سرم به عنوان کارشناس شبکه درحال برطرف کردن اشکالی روی کامپیوتر یکی از همکاران بودم که به سرم زد بلاگم رو هم چک کنم که یهو همکارم پشت سرم ظاهر شد و من هم که در این مواقع فوق العاده بی سیاست عمل می کنم لو دادم که بلاگ خودمه و نهایتاً یادم رفت آدرس رو کلاً پاک کنم و این شد که این همکار آقا که ازدواج هم کرده و فوق العاده بی جنبه است چند باری اومد و توی کامنت دونی بلاگم در مورد مسائل اداری شرکت گفت !!!! که مثلا رئیس رفته جلسه !!!! من خیلی به هم ریختم بعد از حذف اون پیام ها ، رفتم صاف و پوست کنده گفتم این بلاگ منه و آدرسشو حتی به خیلی از نزدیکانم ندادم که بتونم راحت توش بنویسم ، اینجا یه دنیای مجازیه و من دلم نمی خواد چیزهایی رو که می نویسم اطرافیانم بدونند . خلاصه فراموش کن که چنین بلاگی وجود داره (دقیقاً این جمله رو وسط حرفام 2بار گفتم) . تا اینکه طرف یه مدت خودشو جمع کرد . واقعا تا به حال با موجودی به این بی جنبگی و پر رویی روبرو نشده بودم . 4شنبه برگشته با کلی سوال و جواب در مورد چگونگی نحوه دانلود از من می خواد آلبوم ساسی مانکن رو براش دانلود کنم !!! که من پیچوندمش . عصر هم که بلاگم رو باز کردم دیدم با اسم میثم و بدون لینک برام پیغام گذاشته !!! دلیل قاطعی براش ندارم ولی مطمئنم که خودش بوده .

خلاصه اینکه من دلم نمی خواد اون بیاد توی بلاگم .خودتون فکر کنید چقدر سخته تحمل اینکه هرچی می نویسی رو یه آدم {...} بخونه و تازه گاهی یه پوزخند چندش آور هم تحویلت بده . شاید باید یه پست بذارم و حسابی از خجالتش در بیام ، یا اینکه کلا باید بساطم و از اینجا جمع کنم و برم یه بلاگ دیگه بسازم (که اصلا دلم نمی خواد)
حالا باید چیکار کنم ؟


41 comments:

س ي م ا گفت...

قربونت برم قاصدكم. پنج دقيقه كه سهله تو پنج روز از من بخواه واست وقت بذارم.
تو كه نگفتي به همفكري احتياج داري خب گلك!

س ي م ا گفت...

قاصدك جان يه چند وقتي گفتم دگور پدرش اما نشد... تنهايي. بي حسي. حالا هم برگشتن اين ادم!
گيج گيجم به خدا.

حیاط خلوت گفت...

اين پستت با ارفاق، فحش به خودم حساب مي كنم
خاك تو سر من
خوب كافيه لب تر كني كه فقط به خاطر تو پاشم بيام اينجا بشينم.... خودم از پنچري،‌اين روزا سر نزدم اما اگه مي دونستم ممكنه به درد بخورم، 5 دقيقه كه سهله 5 قرن ميومدم اينجا مي شستم.... برا اي ميل مي ذارم

فرشاد گفت...

این چیه ؟؟؟
نه تو رو خدا !!؟؟ این چیه ؟؟
یعنی ما اینجا کشت تشریف داریم !!
شما مجازی که هیچ !! هز نوع شخصیت حقیقی و حقوقی بخواهی من میشم، 5 دقیقه ؟ 5 سال در خدمت خواهر گلم هستم !!
این دیگه چه پستی بود؟ حالم رو گرفتی ؟! یعنی من لیاقت داداشی رو نداشتم ؟؟؟که به ما نمیگی ؟؟

(مثلا) داداشت ! فرشاد

مهندس پنگول جونی گفت...

درسته آدما تو فضای مجازی مجازی هستن.
ولی من با همین آدمای مجازی خندیدم و گریه کردم.
با شادی من خندیدند و با غمم گریه کردند.
ولی اینجا هم مثل محیط واقعی باید آدمش رو پیدا کنی. اینجا هم بادی دوستات رو درست انتخاب کنی.

ما در خدمتیم رفیق جون

قاصدک که از خوشحالی اشک توی چشماش حلقه زده گفت...

@سیما
قربونت برم دوست نازنینم
دقیقاً میدونم چی میگی .ولی به جون خودم راهش همونه که گفتم ، البته زمان می خواد
صبر داشته باش

@حیاط خلوت
قربون تو دختر با محبت . خاک تو سر دشمنت . نگو اینجوری گلی

@فرشاد
ممنونم داداش گلم :-)

@مهندس پنگول جونی
کاملا موافقم . اینجا هم باید یه دوست خوب داشت . ممنونم رفیق

الهام گفت...

***

می دونی اولویت بندی چیه ؟؟؟؟؟
من هرچی سرم شلوغ باشه هیچ وقت اونقدر نیست که برای یک دوست وقتی نداشته باشم ، خجالت می کشم از اینکه نتونستم دوستی خودم رو اونطور اثبات کنم که لیاقت مشورت و درد دل تو رو داشته باشم !


..........................

فکر کنم با این پست جوابشو دادی ، ولی من حاضرم هر کمکی که از دستم بر بیات انجام بدم ، بازم بینهایت ازت عذر خواهی می کنم که حق دوستی رو اونطور که باید به جا نیاوردم ، نه اینکه نخواسته باشم اتفاقا خیلی خواستم ولی تازه الان فهمیدم که انگار تا حالا نتونستم زیاد در این زمینه موفق باشم !



***
Elham
***

قاصدک گفت...

@الهام
ممنونم الهام جان
دوست خوبم
فقط الان موندم که چیکار کنم ؟

Shiva Hashemi گفت...

چرا بهش گفتی که اینجا مینویسی؟ این نکته رو روشن نکردی!

شاید راجع بهش فکر نکرده بودی_ خوب این درسی میشود برای آیندگان احتمال قریب به یقین

قاصدک گفت...

@حیاط خلوت
ممنونم برای ای میل های مفیدت عزیزم و وقتی که گذاشتی

@شین
این سوال رو ازم نپرس ، چون الان چندین شبه که تا سحر این سوال رو از خودم می پرسم و جوابی ندارم براش
حماقتی بود واقعا

یکی بگه حالا چیکار کنم ؟

کمیاب گفت...

در مورد دنیای مجازی باید بهت بگم مثل دنیای واقعی می مونه

دوستی هاش بهترین دوستی هاست و دشمنی هاش بدترین دشمنی ها

شاید خیلی بدتر از دنیای واقعی

در مورد دوستی ها با بردیا موافقم چون هر دو همه جورش رو دیدیم او نه یک سال بلکه 4 سال

-------------

در مورد همکارت باید بگم رو نده بهش ، به نیشخندهاش در مورد مطالبت اهمیت نده ، تو از اون خیلی تواناتری چون تونستی یه کاری کنی

همکارهای منم گه گاه به منم میخندن اما برام مهم نیست

بمون بنویس مزاحم داشتی عکس بده اعلامیه تحویل بگیر

قاصدک گفت...

@کمیاب
ممنونم از راهنماییت
ولی به جون خودم همکارات دیگه مثل این نیستن
این خیلی دیگه ...
چشم ، حق با شماست
نباید حساسیت نشون بدم

نویسنده مهمان گفت...

من تو موقعیت تو نیستم.
ولی اگه می دیدم دارم اذیت می شم می بستم و می رفتم یه جای دیگه.
به دوستام هم خبر می دادم.
خلاااااااااااااااص.
اصلا به اعصاب خوردیش نمی ارزه.

م. گفت...

من اول بابت غیبتم عذر خواهی کنم
اگه بودم حتمن اولین نفر کامنت میزاشتم و نظرم رو میگفتم چون همونطور که گفتی همیشه دوست خوبی بودی و با دوستاهای خوب باید خوب بود.

م. گفت...

یه چیز دیگه
انقدر نگو مجازی مجازی !
بابا اینا ربات نیستن که آدمن نشستن پشت کامپیوترهاشون.
اون پست آی دی سرای من رو یادت بیاد

م. گفت...

و 2 نکته
1- همکارت حتمن میخونه این نوشته رو، آره؟
2-اگه اینطور باشه هدف تو نظر خواهی از ما نبوده و التیماتوم غیر مستقیم به همکارت بوده.

قاصدک گفت...

@مهندس پنگول جونی
فکر می کنم این بهترین راهه
اصلا حوصله ی اعصاب خوردی ندارم دیگه
ولی یه مشکل هست
اونم اسم اینجاست
الان که توی گوگل سرچ کنی "سفید مثل ذغال" ، گزینه اول بلاگ منه
سوال اینکه : من باید گزینه "بلاگ از طریق موتورهای جستجو پیدا شود" رو حذف کنم ؟ که بلاگم رو پیدا نتونن کنن ؟
و اینکه مطالب قبلیم رو میتونم کپی کنم با همه ی کامنت ها ؟

@میلاد
خواهش می کنم دوست خوبم ، لطف داری که منو خوب میدونی
یادمه آی دی سرا رو ، چشم ، دیگه نمیگم مجازی ;-)
اون اگه حالیش بود این چیزا که خوب بود ، من راستش می خواستم تا قبل از ساعت 8 که ساعت کاریه پاک کنم پست رو
ولی جوابی نگرفته بودم
حالا هم نگهش میدارم که بخونه حتماً
چون باید کم کم برم از اینجا :-(

صبــــا گفت...

عجب مصيبتي
آدم اين جور مواقع دلش مي‌خواد سرشو بكوبه به ديوار
بعد با خودش ميگه چرا من سرمو بكوبم به ديوار؟ بذار سر اون بي جنبه رو بكوبم به ديوار!
بعد مي بينه نمي تونه
بيشتر لجش مي‌گيره


خدا شر هر چي آدم مزخرف رو از دور و بر ما كم كنه

خانومي
من چندان آشنايي خاصي ندارم با شما
ولي 15 تا پست چيزي نيست كه به خاطر حفظش هر روز عذاب روحي بكشي
بهتره ببندي و بري يه جاي ديگه
دوستاتم حتماً اونجام ميان


فكر كن وقتي مياد تو اين پيج و دماغش مي خوره تو ديفال چه حالي ميده
:))
سعي كن عكس العملشو زير نظر داشته باشي تا دلت خنك شه، تلافي آزارهاي روحي اي كه بهت داد!


راستي
اين آقاي بد الان اين پست رو هم مي بينه؟

سمیرا گفت...

سلام :)
من فکر می کنم احتیاجی به بستن بلاگ نیست ... اگه اون طرف هنوزم داره بلاگتو می خونه با خوندن این پست دیگه ادامه نمی ده انقد که تو راجع بهش توضیح دادی ( وینک)

قاصدک گفت...

@صبا
چقدر خوشحالم که اومدی اینجا عزیزم
جدی میگم ، خیلی زیاد
...
بله ، زیاد ننوشتم اینجا
دارم کم کم جمع و جور میکنم که برم
:-)
...
نمیدونم ، شاید بخونه

س ي م ا گفت...

هر كاري كه فك ميكني آرومت ميكنه انجام بده گلي. هر جا هم كه رفتي دنبالت ميايم فقط آدرس يادت نره.
بوس بوس بوس

قاصدک گفت...

@سیما
قربون دوست خوبم برم
چشم حتما

میبوسم روی ماهت رو

الهام گفت...

***

منم فکر می کنم اگه ببندی و بری یه جای دیگه از همه چی بهتره ، البته دردسرش ممکنه زیاد باشه ولی خب برای تموم کردن اعصاب خردی ها فکر کنم بهترین راهه ، چون اگرم به ظاهر دیگه کامنت نذاره احتمال اینکه بیات و بخونه خیلی زیاده !!!


هر جا بری ما هستیما !!!


***
Elham
***

فرناز گفت...

سلام قاصدک جونم
می دونی دو هفته سکوت کردم در برابر همه کسانی که هر باز چشمم بهشون میفتاد می خواستم زبان باز کنم و بگم که چقدر می خوام حرف بزنم اما نمی شد
امروز صبح امتحان داشتم
امتحانای یونی که لغو شده بود
یهو دیدم انگار یه چیزی به اندازه هلو توی گلومگیر کرده گفتم شاید مسموم شدم اما همین که مامانم دستمرو گرفت و نوازش داد به اندازه ده دقیقه عین ابر بهار گریه می کردم
گاهی اوقات خیلی سخت میشه وقتی چیزی رو از ته دلت می خوای خدا برات اون رو نخواد خیلی ی ی ی ی

فرناز گفت...

وبلاگت رو یا پاک کن یه جای جدید برو
یا اینکه فقط برای کسایی که دعوت دارن باز بذار

پـریـســــــــ آ گفت...

بعضی ها کلا بی جنبه هستن و همه جا از این آدما پیدا می شه . اصلا خودتو ناراحت نکن . خیلی ها مریض هستن و هیچ وقت بزرگ نمی شن .
اگر احساس راحتی نداری می تونی یه وبلاگ دیگه بزنی که یکم سخته. و به نظرم همین که رفتی و بهش گفتی خیلی عالیه .
اما یه کاری باید می کردی
باید یه پستی می زدی که اگه می خوند شبیه پتک روی سرش باشه و حسابی ضایع بشه

اولین بار هست که به اینجا می یام
اما دوست دارم بازم بیام
...
..
.

قاصدک گفت...

@الهام
همین کارو باید کنم نازنین

@فرناز
ای جونم
ممنونم برام تعریف کردی ، خدا مادرتو برات حفظ کنه عزیزم
راستی امتحانتو چیکار کردی ؟

@پریسا
کاملا موافقم ، همه جا پیدا میشه از این آدما
بله ، شاید باید یه پست کوبنده می نوشتم براش
خیلی خوشحالم که اومدی
بازم بیا پیشم

م. گفت...

آبجی این مشورت ها فایده نداره
شما عکس بده جسد تحویل بگیر

بهانه گفت...

سلام
بعلت تجربه آشنایی فراوان با یک سری بی جنبه وخورده شیشه دار؛من هم پیشنهاد میدم یه وبلاگ جدید بزنی تا خیال خودتو وخودشو وخودمونو راحت کنی
ولی با یه اسم دیگه.چون طرف اگه سیریش باشه با گوگل میتونه پیداش کنه
رفتن از اینجا رو یه جور جهاد با نفس قرار بده
مگه ماها از 360 دل کندیم چی شد؟؟

قاصدک گفت...

@میلاد
قربون داداش

@بهانه
چشم عزیزم ، ممنونم از راهنماییت
دارم یه بلاگ دیگه می سازم

م. گفت...

نه نه نه
شما دختری و احتمالن روحیت لطیفه.
پس عکس بده، عکس جسد تحویل بگیر.
چطوره؟

ولی از شوخی گذشته
با این دوستانی که میگن وبلاگ جدید بزن به شدت مخالفم و اگه اینجا بودن باهاشون برخورد شدید فیزیکی هم میکردم.
آخه دوست خوبم اگه آدم بخواد توی راهی که میره با اولین مانع برگرده و یه راه دیگه رو بره که زندگیش فنا میشه.
من اینجور موقع ها که یه چیزی خیلی ذهنمو (یه مشکل) مشغول میکنه یه سوال از خودم میپرسم و تصمیم گیری رو بر اساس جواب اون سوال انجام میدم.
سوال اینه:
آخرش که چی؟
و توی ذهنم میاد اگه این شرایط بد به همین بدی پیش بره، نهایت ضرری که قراره ازش بخورم چیه؟
و سعی میکنم منطقی جواب بدم. و دوراندیش باشم و فقط جلوی دماغم رو نبینم.
در 99 درصد مواقع میبینم نهایت اتفاقی هم که قراره بیوفته رو به راحتی میتونم رد کنم و اصلن همین مشغله و استرسی که ایجاد کرده از اون نهایتش خیلی خیلی سخت تره.
الان هم تو بشین همین فکر رو بکن. ببین به فرض اینکه همه چی به بدترین شکلش پیش بره، چی میشه!
میبینی که هیچی هم نمیشه.

و البته این تجربه شخصی رو به عنوان برادر از من داشته باش که:
در بیشتر مواقع ما آدمها خوب و بد بودن یا خیر و شر بودن مسائل دوروبرمون رو هصلا نمیتونیم تشخیص بدیم.

خوش باشی

م. گفت...

بعدشم چند روز دیگه با همون جماعت آی دی میخوایم بریم افطاری اگه میای بگو
;)
اگه شد سعی میکنیم چند تا از بچه های جدید مثل این فر فری و سایر دوستان رو هم دعوت کنیم در خدمت همگی باشیم.

رضا گفت...

زیاد جدی نگیر
گیرم که بدونه و بشناسه.آدم از حرفای خودش که نمی ترسه..بذار بخونه.فقط بهش اولتیماتوم بده که کامنت بی جا نذاره.همین
در ضمن با اجازه لینک دادم به وبلاگت

قاصدک گفت...

@رضا
ممنونم رضا جان
هم بابت راهنمایی و هم لینک
شما هم لینک شدی
:-)

شهرام بیطار گفت...

سلام قاصدک عزیز . کاش بهش نمیگفتی . تو که حتی عکس و اسمی از خودت نذاشتی که اذیت نشی تو این جور مواقع لو نده که مال خودته . بگو داشتم میخوندمش . خیلی جالب نوشته . از این حرف ها . حالا هم اگه دیدی طرف داره اذیتت میکنه به نظرم آدرست رو تغییر بده . از همین جا از قسمت ستینگ میتونی از برگه پابلیشینگ آدرست رو عوض کنی . البته اگه خواستی همچین کاری بکنی قبلش به ماها خبر بده که گمت نکنیم . و تورو خدا از این به بعد بیشتر مواظب باش . تازه تازه دارم به نوشته هات عادت میکنم و دلم نمیخواد الکی یه دوست خوب رو از دست بدم . به قول بردیا ماها با هم تو اینترنت خندیدیم و گریه کردیم . برای ماها دوستان وبلاگی خیلی بیشتر از یه هویت مجازی هستن



با درود و سپاس فراوان : شهرام

زروان ازلی گفت...

سلام
من اولین باره که می آیم اینجا. ولی به نظر من اگر وبلاگ را ول کنید و بروید . اشتباه است . اگر یک نفر با کامنت گذاشتن بتواند کسی را از خانه مجازیش بیرون کنه.چطور توقع داریم جامعه را درست کنیم.می توانید تنظیمات بخش نظرات را تغییر بدهید.تا پیام ها بعد از تایید شما در وبلاگ گداشته شوند.
به ما سر بزنید.
موفق باشید

قاصدک گفت...

@شهرام بیطار
واقعا اشتباه بدی کردم
حتما آدرس جدید رو بهتون میدم
چشم ، مواظبم
ممنونم برای لطفی که به من دارید

@زروان ازلی
خوش اومدی دوست من
راستش فقط موضوع کامنت نیست که اگه فقط این بود که مشکلی نبود ، نهایتاً پاکش می کردم
میدونم چی می گی عزیز
ولی توی محیط کار خیلی اتفاق بدیه
من توی این بلاگ می خوام از همه چی بگم
ولی اینطوری نمیتونم
قول بده توی بلاگ جدید هم پیشم بیایی
:-)

ستار آزادپور گفت...

سلام

من خیلی اطفاقی بلاگ شما را دیدم اما متن نوشته شما من رو جذب کرد.
به نظر من باید بی خیالش باشی یه مدت که بی تفاوتی شما را ببیند دمش رو می زاره رو کولش می ره

با سپاس از شما : ستار

نویسنده مهمان گفت...

@میلاد

چیزی گفتی داداش؟
آآآآآآآآآآآآآآآآآآی ی ی ی ی ی ی نفس کش

نویسنده مهمان گفت...

منظور ستار اتفاقی بوده شما به دل نگیر

;-)

امین گفت...

متأسفم

ارسال یک نظر

راهنمایی: ساده‌ترین راه در این قسمت انتخاب نام/آدرس اینترنتی است. حتی اگر آدرس اینترنتی را موجود نداشته باشید، می‌توانید جای آن را خالی بگذارید. درج نظر به عنوان ناشناس یا حتی اسم مستعار در این وبلاگ آزاد است.